سایه گستر

روانشناسی,شعر,سرگرمی

 . کنجکاوی را دنبال کنید
“من هیچ استعداد خاصی ندارم .فقط عاشق کنجکاوی هستم ”
چگونه کنجکاوی خودتان را تحریک می کنید ؟ من کنجکاو هستم. مثلا پیدا کردن
علت اینکه چگونه یک شخص موفق است و شخص دیگری شکست می خورد .به همین دلیل
است که من سال ها وقت صرف مطالعه موفقیت کرده ام . شما بیشتر در چه مورد
کنجکاو هستید ؟
پیگیری کنجکاوی شما رازی است برای رسیدن به موفقیت.

۲ .پشتکار گرانبها است
“من هوش خوبی ندارم، فقط روی مشکلات زمان زیادی میگذارم”
تمام ارزش تمبر پستی توانایی آن به چسبیدن به چیزی است تا زمانی که آن را
برساند.مانند تمبر پستی باشید ؛ مسابقه ای که شروع کرده اید را به پایان
برسانید .
با پشتکار می توانید به مقصد برسید.

۳ .تمرکز بر حال
“مردی که بتواند در حالی که دختر زیبایی را می بوسد با ایمنی رانندگی کند
، به بوسه اهمیتی را که سزاوار آن هست نمیدهد ”
پدرم به من می گفت نمی توانی در یک زمان بر ۲ اسب سوار شوی .من دوست
داشتم بگویم تو می توانی هر چیزی را انجام بدهی اما نه همه چیز .یاد
بگیرید که در حال باشید.تمام حواستان را بدهید به کاری که در حال حاضر
انجام میدهید.
انرژی متمرکز، توان افراد است، و این تفاوت پیروزی و شکست است .

۴ .تخیل قدرتمند است .
“تخیل همه چیز است .می تواند باعث جذاب شدن زندگی شود .تخیلی به مراتب از
دانش مهم تر است ”
آیا شما از تخیلات روزانه استفاده می کنید ؟ تخیل از دانش مهم تر است !
تخیل شما پیش نمایش آینده شما است .نشانه واقعی هوش دانش نیست ، تخیل
است.
آیا شما هر روز ماهیچه های تخیلتان را تمرین می دهید ؟اجازه ندهید چیزهای
قدرتمندی مثل تخیل به حالت سکون دربیایند.

۵ .اشتباه کردن
“کسی که هیچ وقت اشتباه نمی کند هیچ وقت هم چیز جدید یاد نمیگیرد ”
هرگز از اشتباه کردن نترسید .اشتباه شکست نیست .اشتباهات شما را
بهتر،زیرک تر و سریع تر می کنند، اگر شما از آنها استفاده مناسب کنید .
قدرتی که منجر به اشتباه می شود را کشف کنید .
من این را قبل گفته ام ،و اکنون هم می گویم ، اگر می خواهید به موفقیت
برسید اشتباهاتی که مرتکب می شوید را ۳ برابر کنید .

۶ .زندگی در لحظه
“من هیچ موقع در مورد آینده فکر نمی کنم ،خودش بزودی خواهد آمد”
تنها راه درست آینده شما این است که در “همین لحظه ” باشید .
شما زمان حال را با دیروز یا فردا نمی توانید عوض کنید .،بنابراین این از
اهمیت فوق العاده برخوردار است، که شما تمام تلاش خود را به زمان جاری
اختصاص دارید .این تنها زمانی است که اهمیت دارد ، این تنها زمانی است که
وجود دارد .

۷ .خلق ارزش
“سعی نکنید موفق شوید ، بلکه سعی کنید با ارزش شوید ”
وقت خود را به تلاش برای موفق شدن هدر ندهید،وقت خود را صرف ایجاد ارزش
کنید .اگر شما با ارزش باشید ،موفقیت را جذب می کنید
استعدادها و موهبت هایی که دارید را کشف کنید ، بیاموزید چگونه آن
استعدادها و موهبت های الهی را در راهی استفاده کنید که برای دیگران مفید
باشد .
تلاش کنید تا با ارزش شوید و موفقیت شما را تعقیب خواهد کرد .

۸ .انتظار نتایج متفاوت نداشته باشید.
“دیوانگی : انجام کاری دوباره و دوباره و انتظار نتایج متفاوت داشتن ”
شما نمی توانید کاری را هر روز انجام دهید و انتظار نتایج متفاوت داشته
باشید ،به عبارت دیگر، نمی توانید همیشه کار یکسانی (کارهای روزمره) را
انجام دهید، و انتظار داشته باشید متفاوت به نظر برسید.برای اینکه زندگی
تان تغیر کند، باید خودتان را تا سر حد تغییر افکار و اعمالتان متفاوت
کنید، که متعاقبا زندگی تان تغییر خواهد کرد.

۹ .دانش از تجربه می آید .
“اطلاعات به معنای دانش نیست . تنها منبع دانش تجربه است ”
دانش از تجربه می آید . شما می توانید درباره انجام یک کار بحث کنید ،
اما این بحث فقط دانش فلسفی از این کار به شما می دهد .شما باید این کار
را تجربه کنید تا از آن آگاهی پیدا کنید .تکلیف چیست ؟ دنبال کسب تجربه
باشید !
وقت خودتون رو صرف یادگرفتن اطلاعات اضافی نکنید .دست بکار شوید و دنبال
کسب تجربه باشید .

۱۰ .اول قوانین را یاد بگیرید بعد بهتر بازی کنید.
“اگر شما قوانین بازی را یاد بگیرید از هر کس دیگر بهتر بازی خواهید کرد”
۲ گام هست که شما باید انجام بدهید .اولین گام این است که شما باید
قوانین بازی که می کنید را یاد بگیرید ،این یک امر حیاتی است.گام دوم این
که شما باید بازی را از هر فرد دیگری بهتر انجام بدهید .اگر شما بتوانید
این ۲ گام را انجام دهید موفقیت از آن شما می شود

+نوشته شده در شنبه 25 آذر 1391برچسب:,ساعت14:21توسط سارا | |


برخی از مورخان و کارشناسان که اکثرا دهه ی هفتاد به بالا بودند اخیرا
کشف کردند دهه ی شصتی ها خوشبخت ترین انسان هایی بودند که بعد از آدم و
حوا پا به این کره ی خاکی گذاشتند.

بر اساس این
یافته ها دهه ی شصتی ها از تولد تا بعد از وفات 7 خوان را می گذرانند.
(البته برخی را گذرانده اند.) خوان هایی که همواره با ناداوری ها از آن
سربلند بیرون آمده


خوان اول: بحران پوشک و شیرخشک
در دهه ی شصت اصطلاحی بین زوج های جوان وجود داشت، آنها می گفتند: «بچه
که عمر و نفسه ده تاش کمه، هزارتاش هم بس نیست!»

در همین راستا و
همچنین در راستای نبود سینما، پارک و … برای گذراندن وقت کانون های
خانواده گرم و گرم تر شدند، آنقدر گرم که برخی محققین بر این عقیده هستند
که گرم شدن زمین و آب شدن یخ های قطب شمال و جنوب نتیجه ی اقدامات انجام
گرفته شده در دهه ی شصت می باشد.



دهه ی شصتی ها بسیار خوش شانس بودند، زیراکه به دلیل افزایش کمّی شان با
بحران پوشک مواجه شدند، آن زمان هم مثل الان چینی ها مهربان نبودند که هر
چیزی که کم داریم
برایمان صادر کنند، در نتیجه به طور متوسط هر دهه ی شصتی هفته ای فقط
یکی دو روز پوشک می بست و در باقی ایام هفته در آزادی کامل به سر می برد؛
البته این دهه ی شصتی ها از همان ابتدا نیز جنبه ی آزادی را نداشتند و با
اعمالی که بر روی گل های قالی انجام دادند باعث بدنامی فرش های دستبافت
ایرانی در سطح بین الملل شدند و کاهش صادرات فرش دستباف در این روزها
نتیجه ی اقدامات نادرست دهه ی شصتی ها در آن زمان می باشد!

در کنار این بحران ، بحران شیر خشک هم مزید بر علت بود تا آنها با دست و
پنجه نرم کردن با این بحران ها در کودکی امروز آماده ترین نسل حاضر برای
اجرایی شدن طرح هدفمند کردن یارانه ها می باشند!



خوان دوم: مدرسه
دهه ی شصتی ها کلا خوش به حالشان بود، در کلاس های شونصد نفره درس می
خواندند، آخرین یافته های علم آمار و احتمال نیز ثابت کرده هر چه تعداد
دانش آموزان یک کلاس بیشتر باشد احتمال اینکه معلم از دانش آموزی درس
بپرسد کمتر است؛ البته این اصل در مورد دهه ی شصتی ها صدق نمی کرد زیرا
تا معلم اسامی بچه ها را می خواند تا حضور و غیاب کند وقت یک ساعت و نیمه
ی کلاس تمام می
شد.



خوان سوم: دانشگاه

کلاً مسئولان هوای دهه ی شصتی ها را خیلی داشتند، مدام برایشان سدسازی می
کردند، یکی از این سدهای سخته شده در آن سال ها «سد کنکور» نام داشت که
البته به جای آب پشت آن «داوطلب» جمع می شد؛ مزیت سد کنکور به سدهای دیگر
این بود که اصلا سوراخ نمی شد و لازم نبود کسی پتروس بازی دربیاورد و تا
یک ماه انگشتش آبسه کند!

دهه ی شصتی ها در پشت این درب روزهای بسیار خوشی را گذراندند و روزها و
شب های بسیاری را با «تست های 4
گزینه ای» هم آغوش شدند، و در انتها نیز به جنگ غول کنکور رفتند.
مسئولان در یک اقدام ژرف نگرانه و آینده بینانه از غول کنکور دعوت کردند
تا بیاد و با دهه ی شصتی ها به عنوان یک بازی تدارکاتی دست و پنجه نرم
کند تا دهه ی شصتی ها آمادگی پیدا کنند در سال ها بعد با غول های بزرگتری
همچون غول تورم و بیکاری و مسکن و … مبارزه کنند!





خوان چهام: کار
دهه ی شصتی ها کم
کم از دانشگاه بیرون آمدند، البته خودشان چندان تمایلی به بیرون آمدن از
دانشگاه نداشتند اما دهه ی هفتادی ها آنقدر وارد دانشگاه شدند که دیگر در
دانشگاه جایی نمانده بود و دهه ی شصتی ها از آنطرف دانشگاه بیرون
افتادند!
فرصت های کاری بسیار بالایی برای آنها وجود داشت، از آبیاری گیاهان
دریایی و گردگیری میز رایانه گرفته تا آسفالت سابی و متر کردن عرض خیابان
ها.




خوان پنجم: ازدواج
همان طور که دهه ی شصتی ها سنشان بالا می رفت
ازدواج هم سنش بالا می رفت، در همین راستا اکثر کارشناسان معتقد هستند
دلیل بالا رفتن سن ازدواج نه بیکاری است و نه گران بودن مسکن، بلکه تنها
دلیل بالا رفتن سن ازدواج، بالا رفتن سن دهه ی شصتی ها می باشد!



خوان ششم: عزرائیل

در همین راستا پیش بینی می شود دهه ی شصتی ها بسیار بسیار زیاد عمر کنند،
زیرا همه ی آنها با هم به دنیا آمده اند و در نتیجه همه با هم بزرگ شده
اند پس همه تقریبا در یک بازه زمانی فوت خواهند کرد؛ عزرائیل یحتمل در آن
زمان که دهه ی شصتی ها به زمان مرگشان برسند آنقدر سرش شلوغ خواهد شد که
دیگر بدون وقت قبلی جان کسی را نمی
گیرد و در نتیجه دهه شصتی ها چند سالی را در وقت اضافه سپری خواهند کرد.




خوان هفتم: آن دنیا!
بالاخره نمی شود همه چیز به کام دهه ی شصتی ها باشد، یحتمل آنها در آن
دنیا با مفهوم کمبود امکانات مواجه خواهند شد، پیش بینی می شود در آن
دنیا به همه ی روح های دهه ی شصتی بال نرسد و برخی از روح های دهه ی شصتی
نتوانند در آسمان پرواز کنند

+نوشته شده در شنبه 25 آذر 1391برچسب:,ساعت14:18توسط سارا | |