سایه گستر

روانشناسی,شعر,سرگرمی

گاهی گمان نمی کنی و می شود

 

گاهی نمی شود که بشود

گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است

گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود

تصاویر زیبا از غروب خورشید

+نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1398برچسب:,ساعت23:32توسط سارا | |

برای کشتن پرنده

 نیازی به تیر و چاقو نیست ،

بالهایش را بکن

خاطرات پرواز

روزی هزار بار

او را خواهد کشت.

+نوشته شده در جمعه 1 دی 1398برچسب:,ساعت1:26توسط سارا | |

 . کنجکاوی را دنبال کنید
“من هیچ استعداد خاصی ندارم .فقط عاشق کنجکاوی هستم ”
چگونه کنجکاوی خودتان را تحریک می کنید ؟ من کنجکاو هستم. مثلا پیدا کردن
علت اینکه چگونه یک شخص موفق است و شخص دیگری شکست می خورد .به همین دلیل
است که من سال ها وقت صرف مطالعه موفقیت کرده ام . شما بیشتر در چه مورد
کنجکاو هستید ؟
پیگیری کنجکاوی شما رازی است برای رسیدن به موفقیت.

۲ .پشتکار گرانبها است
“من هوش خوبی ندارم، فقط روی مشکلات زمان زیادی میگذارم”
تمام ارزش تمبر پستی توانایی آن به چسبیدن به چیزی است تا زمانی که آن را
برساند.مانند تمبر پستی باشید ؛ مسابقه ای که شروع کرده اید را به پایان
برسانید .
با پشتکار می توانید به مقصد برسید.

۳ .تمرکز بر حال
“مردی که بتواند در حالی که دختر زیبایی را می بوسد با ایمنی رانندگی کند
، به بوسه اهمیتی را که سزاوار آن هست نمیدهد ”
پدرم به من می گفت نمی توانی در یک زمان بر ۲ اسب سوار شوی .من دوست
داشتم بگویم تو می توانی هر چیزی را انجام بدهی اما نه همه چیز .یاد
بگیرید که در حال باشید.تمام حواستان را بدهید به کاری که در حال حاضر
انجام میدهید.
انرژی متمرکز، توان افراد است، و این تفاوت پیروزی و شکست است .

۴ .تخیل قدرتمند است .
“تخیل همه چیز است .می تواند باعث جذاب شدن زندگی شود .تخیلی به مراتب از
دانش مهم تر است ”
آیا شما از تخیلات روزانه استفاده می کنید ؟ تخیل از دانش مهم تر است !
تخیل شما پیش نمایش آینده شما است .نشانه واقعی هوش دانش نیست ، تخیل
است.
آیا شما هر روز ماهیچه های تخیلتان را تمرین می دهید ؟اجازه ندهید چیزهای
قدرتمندی مثل تخیل به حالت سکون دربیایند.

۵ .اشتباه کردن
“کسی که هیچ وقت اشتباه نمی کند هیچ وقت هم چیز جدید یاد نمیگیرد ”
هرگز از اشتباه کردن نترسید .اشتباه شکست نیست .اشتباهات شما را
بهتر،زیرک تر و سریع تر می کنند، اگر شما از آنها استفاده مناسب کنید .
قدرتی که منجر به اشتباه می شود را کشف کنید .
من این را قبل گفته ام ،و اکنون هم می گویم ، اگر می خواهید به موفقیت
برسید اشتباهاتی که مرتکب می شوید را ۳ برابر کنید .

۶ .زندگی در لحظه
“من هیچ موقع در مورد آینده فکر نمی کنم ،خودش بزودی خواهد آمد”
تنها راه درست آینده شما این است که در “همین لحظه ” باشید .
شما زمان حال را با دیروز یا فردا نمی توانید عوض کنید .،بنابراین این از
اهمیت فوق العاده برخوردار است، که شما تمام تلاش خود را به زمان جاری
اختصاص دارید .این تنها زمانی است که اهمیت دارد ، این تنها زمانی است که
وجود دارد .

۷ .خلق ارزش
“سعی نکنید موفق شوید ، بلکه سعی کنید با ارزش شوید ”
وقت خود را به تلاش برای موفق شدن هدر ندهید،وقت خود را صرف ایجاد ارزش
کنید .اگر شما با ارزش باشید ،موفقیت را جذب می کنید
استعدادها و موهبت هایی که دارید را کشف کنید ، بیاموزید چگونه آن
استعدادها و موهبت های الهی را در راهی استفاده کنید که برای دیگران مفید
باشد .
تلاش کنید تا با ارزش شوید و موفقیت شما را تعقیب خواهد کرد .

۸ .انتظار نتایج متفاوت نداشته باشید.
“دیوانگی : انجام کاری دوباره و دوباره و انتظار نتایج متفاوت داشتن ”
شما نمی توانید کاری را هر روز انجام دهید و انتظار نتایج متفاوت داشته
باشید ،به عبارت دیگر، نمی توانید همیشه کار یکسانی (کارهای روزمره) را
انجام دهید، و انتظار داشته باشید متفاوت به نظر برسید.برای اینکه زندگی
تان تغیر کند، باید خودتان را تا سر حد تغییر افکار و اعمالتان متفاوت
کنید، که متعاقبا زندگی تان تغییر خواهد کرد.

۹ .دانش از تجربه می آید .
“اطلاعات به معنای دانش نیست . تنها منبع دانش تجربه است ”
دانش از تجربه می آید . شما می توانید درباره انجام یک کار بحث کنید ،
اما این بحث فقط دانش فلسفی از این کار به شما می دهد .شما باید این کار
را تجربه کنید تا از آن آگاهی پیدا کنید .تکلیف چیست ؟ دنبال کسب تجربه
باشید !
وقت خودتون رو صرف یادگرفتن اطلاعات اضافی نکنید .دست بکار شوید و دنبال
کسب تجربه باشید .

۱۰ .اول قوانین را یاد بگیرید بعد بهتر بازی کنید.
“اگر شما قوانین بازی را یاد بگیرید از هر کس دیگر بهتر بازی خواهید کرد”
۲ گام هست که شما باید انجام بدهید .اولین گام این است که شما باید
قوانین بازی که می کنید را یاد بگیرید ،این یک امر حیاتی است.گام دوم این
که شما باید بازی را از هر فرد دیگری بهتر انجام بدهید .اگر شما بتوانید
این ۲ گام را انجام دهید موفقیت از آن شما می شود

+نوشته شده در شنبه 25 آذر 1391برچسب:,ساعت14:21توسط سارا | |


برخی از مورخان و کارشناسان که اکثرا دهه ی هفتاد به بالا بودند اخیرا
کشف کردند دهه ی شصتی ها خوشبخت ترین انسان هایی بودند که بعد از آدم و
حوا پا به این کره ی خاکی گذاشتند.

بر اساس این
یافته ها دهه ی شصتی ها از تولد تا بعد از وفات 7 خوان را می گذرانند.
(البته برخی را گذرانده اند.) خوان هایی که همواره با ناداوری ها از آن
سربلند بیرون آمده


خوان اول: بحران پوشک و شیرخشک
در دهه ی شصت اصطلاحی بین زوج های جوان وجود داشت، آنها می گفتند: «بچه
که عمر و نفسه ده تاش کمه، هزارتاش هم بس نیست!»

در همین راستا و
همچنین در راستای نبود سینما، پارک و … برای گذراندن وقت کانون های
خانواده گرم و گرم تر شدند، آنقدر گرم که برخی محققین بر این عقیده هستند
که گرم شدن زمین و آب شدن یخ های قطب شمال و جنوب نتیجه ی اقدامات انجام
گرفته شده در دهه ی شصت می باشد.



دهه ی شصتی ها بسیار خوش شانس بودند، زیراکه به دلیل افزایش کمّی شان با
بحران پوشک مواجه شدند، آن زمان هم مثل الان چینی ها مهربان نبودند که هر
چیزی که کم داریم
برایمان صادر کنند، در نتیجه به طور متوسط هر دهه ی شصتی هفته ای فقط
یکی دو روز پوشک می بست و در باقی ایام هفته در آزادی کامل به سر می برد؛
البته این دهه ی شصتی ها از همان ابتدا نیز جنبه ی آزادی را نداشتند و با
اعمالی که بر روی گل های قالی انجام دادند باعث بدنامی فرش های دستبافت
ایرانی در سطح بین الملل شدند و کاهش صادرات فرش دستباف در این روزها
نتیجه ی اقدامات نادرست دهه ی شصتی ها در آن زمان می باشد!

در کنار این بحران ، بحران شیر خشک هم مزید بر علت بود تا آنها با دست و
پنجه نرم کردن با این بحران ها در کودکی امروز آماده ترین نسل حاضر برای
اجرایی شدن طرح هدفمند کردن یارانه ها می باشند!



خوان دوم: مدرسه
دهه ی شصتی ها کلا خوش به حالشان بود، در کلاس های شونصد نفره درس می
خواندند، آخرین یافته های علم آمار و احتمال نیز ثابت کرده هر چه تعداد
دانش آموزان یک کلاس بیشتر باشد احتمال اینکه معلم از دانش آموزی درس
بپرسد کمتر است؛ البته این اصل در مورد دهه ی شصتی ها صدق نمی کرد زیرا
تا معلم اسامی بچه ها را می خواند تا حضور و غیاب کند وقت یک ساعت و نیمه
ی کلاس تمام می
شد.



خوان سوم: دانشگاه

کلاً مسئولان هوای دهه ی شصتی ها را خیلی داشتند، مدام برایشان سدسازی می
کردند، یکی از این سدهای سخته شده در آن سال ها «سد کنکور» نام داشت که
البته به جای آب پشت آن «داوطلب» جمع می شد؛ مزیت سد کنکور به سدهای دیگر
این بود که اصلا سوراخ نمی شد و لازم نبود کسی پتروس بازی دربیاورد و تا
یک ماه انگشتش آبسه کند!

دهه ی شصتی ها در پشت این درب روزهای بسیار خوشی را گذراندند و روزها و
شب های بسیاری را با «تست های 4
گزینه ای» هم آغوش شدند، و در انتها نیز به جنگ غول کنکور رفتند.
مسئولان در یک اقدام ژرف نگرانه و آینده بینانه از غول کنکور دعوت کردند
تا بیاد و با دهه ی شصتی ها به عنوان یک بازی تدارکاتی دست و پنجه نرم
کند تا دهه ی شصتی ها آمادگی پیدا کنند در سال ها بعد با غول های بزرگتری
همچون غول تورم و بیکاری و مسکن و … مبارزه کنند!





خوان چهام: کار
دهه ی شصتی ها کم
کم از دانشگاه بیرون آمدند، البته خودشان چندان تمایلی به بیرون آمدن از
دانشگاه نداشتند اما دهه ی هفتادی ها آنقدر وارد دانشگاه شدند که دیگر در
دانشگاه جایی نمانده بود و دهه ی شصتی ها از آنطرف دانشگاه بیرون
افتادند!
فرصت های کاری بسیار بالایی برای آنها وجود داشت، از آبیاری گیاهان
دریایی و گردگیری میز رایانه گرفته تا آسفالت سابی و متر کردن عرض خیابان
ها.




خوان پنجم: ازدواج
همان طور که دهه ی شصتی ها سنشان بالا می رفت
ازدواج هم سنش بالا می رفت، در همین راستا اکثر کارشناسان معتقد هستند
دلیل بالا رفتن سن ازدواج نه بیکاری است و نه گران بودن مسکن، بلکه تنها
دلیل بالا رفتن سن ازدواج، بالا رفتن سن دهه ی شصتی ها می باشد!



خوان ششم: عزرائیل

در همین راستا پیش بینی می شود دهه ی شصتی ها بسیار بسیار زیاد عمر کنند،
زیرا همه ی آنها با هم به دنیا آمده اند و در نتیجه همه با هم بزرگ شده
اند پس همه تقریبا در یک بازه زمانی فوت خواهند کرد؛ عزرائیل یحتمل در آن
زمان که دهه ی شصتی ها به زمان مرگشان برسند آنقدر سرش شلوغ خواهد شد که
دیگر بدون وقت قبلی جان کسی را نمی
گیرد و در نتیجه دهه شصتی ها چند سالی را در وقت اضافه سپری خواهند کرد.




خوان هفتم: آن دنیا!
بالاخره نمی شود همه چیز به کام دهه ی شصتی ها باشد، یحتمل آنها در آن
دنیا با مفهوم کمبود امکانات مواجه خواهند شد، پیش بینی می شود در آن
دنیا به همه ی روح های دهه ی شصتی بال نرسد و برخی از روح های دهه ی شصتی
نتوانند در آسمان پرواز کنند

+نوشته شده در شنبه 25 آذر 1391برچسب:,ساعت14:18توسط سارا | |

 

 

ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻨﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺩﺭ ﻗﻄﺎﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻗﻄﺎﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩ.

ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺷﺮﻭﻉ ﺣﺮﮐﺖ ﻗﻄﺎﺭ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺪ. ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﻫﺎ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ.

ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﭘﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﮐﺮﺩ. ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﭘﺪﺭ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﮐﻮﺩﮎ 5ﺳﺎﻟﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ، ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.

ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ، ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ، ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻭ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺑﺎ ﻗﻄﺎﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻟﺴﻮﺯﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ.

ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ. ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﭼﮑﯿﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺑﺎﺭﺩ ﺁﺏ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﭼﮑﯿﺪ.

ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﻃﺎﻗﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺍﻭﺍﯼ ﭘﺴﺮﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺰﺷﮏ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟

ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﺍﺯ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﯾﻢ.ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭘﺴﺮﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺒﯿﻨﺪ...

+نوشته شده در شنبه 27 آبان 1391برچسب:,ساعت15:9توسط سارا | |

همگي ما افرادي را ديده‌ايم كه هميشه خوش‌شانس هستند. اين افراد كساني هستند كه همواره موانع را ‌از پيش‌پا برداشته و بسيار كمتر از ديگران نااميد مي‌شوند و به نظر مي‌رسد كه موفقيت، راحت‌تر به سمت ‌آنها مي‌آيد. گويي موقعيت‌هاي خوب مرتبا به آنها روي مي‌آورد البته آنها سخت كار مي‌كنند، اما اين توضيح ‌كاملي در مقابل رفتار روزگار با آنها نيست، چراكه خيلي از مواقع به نظر مي‌رسد كه لياقت و شايستگي يك ‌سري افراد ديگر از آنها بيشتر است.

شايد برخي تصور كنند كه اين افراد از بدو تولد به اصطلاح "پيشاني‌نوشتشان" خوب بوده، اما ‌خوشحال باشيد چراكه چنين چيزي صحت ندارد و سرنوشت كسي از بدو تولد رقم نمي‌خورد بلكه ‌افراد خوش‌اقبال تنها 7 راز ساده دارند كه شما هم مي‌توانيد آنها را در زندگي خود به كار ببنديد و شانس و ‌اقبال را در زندگي تجربه كنيد.


راز اول: افراد خوش‌اقبال به شانس اعتقادي ندارند! اخيرا محققي با 10 تاجر موفق به منظور تاليف ‌كتابي درخصوص "نقش شانس در موفقيت" مصاحبه كرد. تقريبا هيچ يك از آنها به شانس اعتقادي ‌نداشتند، بلكه تنها راجع به جرياني از اتفاقات غيرمنتظره صحبت مي‌كردند كه به صورت روزمره در زندگي آنها ‌رخ مي‌دهد. به نظر مي‌رسيد كه آنها دوست نداشتند از كلمه "شانس" استفاده كنند چراكه در اين صورت ‌راهي براي كنترل آن وجود ندارد، اما آنها ياد گرفته‌اند كه كنترل اين جريان غيرمنتظره ممكن است. مهم ‌نيست كه اين جريان را چه مي‌ناميد بلكه مهم اين است كه اين جريان براي شما هم رخ دهد.


‌راز دوم: اتفاقات بد براي آنها هم رخ مي‌دهد. چند راه براي خوش‌شانس بودن وجود دارد. مفيدترين و ‌معمول‌ترين راه، يافتن فرصت در درون مشكلات است. هميشه در دل مشكلات، معجزه‌اي وجود ‌دارد. همه شانس‌هاي ‌بزرگ در حل مشكلات بزرگ نهفته هستند. به نظر مي‌رسد كه تشخيص مشكلات و نيازهاي اساسي و ‌تبديل آنها به يك فرصت بهترين تعريف براي شانس باشد.


راز سوم: بيشتر افراد به خاطر ترس از شكست، كار را رها مي‌كنند. اگر ندانيد كه درصد موفق ‌شدنتان چقدر است تا چه حد حاضر به شروع يك كار و ادامه آن هستيد؟ خيلي از مواقع رخ مي‌دهد كه ‌برخي چيزهايي كه ما از آنها به عنوان شكست ياد مي‌كنيم در واقع زود رها كردن آن كار بوده است. قبل از ‌اينكه واقعا شكست بخوريم در اكثر مواقع ما به قدر كافي تلاش نمي‌كنيم و هرگز در كل زندگي‌مان ‌شكست واقعي را متحمل نمي‌شويم، فقط كار را زود رها مي‌كنيم و به تلاش خود ادامه نمي‌دهيم.آيا با ادامه تلاش و نترسيدن از شكست احتمالي، ‌امكان موفقيت بيشتر نمي‌شد؟ مطمئن باشيد كه با اين طرز تفكر، زندگي‌تان شروع به تغيير مي‌كند و درصد ‌موفقيت‌تان بالا مي‌رود و بالطبع شانس‌تان بيشتر مي‌شود.‌


راز چهارم : شرط‌بندي روي بازنده‌ها، شما را بازنده مي‌كند.افراد خوش‌شانس دوردست‌ها را ديده و ‌شرط‌بندي مي‌كنند؛ اما يك شرط‌بندي حساب شده! اين افراد، محكم و سرسخت هستند اما مي‌دانند كه ‌چگونه بايد موقعيت‌ها را تشخيص داده و طبقه‌بندي كنند.چه چيزي يك موقعيت خوب را مي‌سازد؟ اول بايد ببينيد كه كارتان باعث يك مشكل شايع و گسترده مي‌شود؟ ‌دوم اينكه آيا افرادي كه آن مشكل را دارند حاضرند پول كافي براي حل مشكل‌ خود‌ بپردازند؟ ‌سوم اينكه آيا ارتباط با افرادي كه آن مشكل خاص را دارند راحت است؟ ‌چهارم اينكه آيا راه‌حل مورد نظر واقعا مفيد است؟اگر نتوانستيد به تمامي اين سوال‌ها پاسخ دهيد بايد ‌بدانيد كه خواهيد باخت و شانس به شما روي نخواهد آورد‌.


راز پنجم: بهترين موقعيت‌ها و شانس‌ها از طريق ديگران به شخص روي مي‌آورند. شانس خوب ‌تقريبا هرگز در تنهايي به سراغ ما نمي‌آيد. مطمئنا تعداد زيادي از مردم مقدار قابل‌توجهي پول را در خيابان يا ‌در باغچه حياط‌شان پيدا نمي‌كنند يا در قرعه‌كشي‌ها برنده نمي‌شوند. در عوض، شانس اغلب در قالب ‌فرصت به افراد روي مي‌آورد. اغلب يك ايده مناسب كه منجر به يك شانس خوب مي‌شود، به خاطر ناراضي ‌بودن ديگران از شرايط، در ذهن شما شكل مي‌گيرد.‌


راز ششم: شانس خوب به سراغ كساني مي‌رود كه آمادگي لازم را دارند. فرض كنيد كه شما به ‌عنوان يك بازيگر آماتور در يك تئاتر محلي مشغول به نقش آفريني هستيد. يك توليد‌كننده بزرگ سينما بر ‌حسب يك اتفاق تصميم مي‌گيرد كه به ديدن نمايش شما بيايد و بعد چيز خاصي را در بازي شما كشف ‌مي‌كند كه منجر به قرار ملاقات با شما و سپس پيشنهاد يك تست سينمايي مي‌شود. آيا شما براي يك ‌چنين موقعيتي آماده شده، تحصيل‌كرده يا مهارت خاصي را آموخته بوديد؟ نه؛ شما تنها مسيري را آغاز كرده ‌بوديد. اگر شما كاري را آغاز كنيد احتمال اينكه آن را خوب انجام دهيد وجود دارد. در واقع شما يك گام به ‌سمت روياهايتان برداشته‌ايد. اما اگر اين كار را آغاز نمي‌كرديد، خوب موقعيت‌هاي بعدي هم مسلما برايتان ‌رخ نمي‌داد.‌


راز هفتم: شما هم مي‌‌توانيد چيزهاي خوب را جذب كنيد.تمام حرف سر اين مطلب است كه سعي ‌كنيد در درون حوادث بد، فرصت‌ها را بيابيد و مهارت‌هايتان را بهبود دهيد. همه افراد موفق، همواره روي آنچه ‌مي‌خواهند تمركز مي‌كنند و با تلاش زياد به آنچه مي‌خواهند مي‌رسند، بنابراين موفقيت و شانس‌شان ‌تصادفي نيست. اكثر افراد موفق، صبح‌ها كه از خواب بيدار مي‌شوند چند دقيقه را صرف فكر كردن به اهداف ‌و ارزش‌هايشان مي‌كنند. سعي كنيد مسئوليت موارد بد و نامطلوب در زندگي خود را بر عهده بگيريد. اگر ‌اكنون درموقعيت ناراحت‌كننده‌اي به سر مي‌بريد هرگز توان تغيير آن را نخواهيد داشت مگر اينكه واقعيت‌ را ‌بپذيريد كه اتفاقات بد ايجاد شده را، شما خلق كرد‌ه‌ايد. به خود بقبولانيد كه شما هم مشكلاتي را ايجاد ‌مي‌كنيد، در اين هنگام است كه شما مي‌توانيد آن شرايط را تغيير دهيد.

+نوشته شده در چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:,ساعت2:26توسط سارا | |

 
 
 
 
 
بهترين روش كاهش و از بين بردن اضطراب در طب سنتي چيست?


اگر جزء آن دسته از افرادي هستيد كه اضطراب داريد، به جاي استفاده از داروها و قرص‌هاي شيميايي با چند روش ساده و طبيعي مي‌توانيد اضطراب خود را كاهش دهيد، در راستاي رسيدن به اين هدف از آب و ليموترش و عسل غفلت نكنيد.
با چند روش زير مي‌توانيد آرامش را به خود بازگردانيد.

1) آب يك عدد ليموترش را با چند عدد ليمو شيرين بگيريد و بنوشيد.
2) آب و عسل و آب ليموترش را با هم مخلوط كنيد و بنوشيد.
3) يك عدد سيب خنك را كه در يخچال نگهداري شده، رنده و به صورت پالوده در بياوريد، يك قاشق چايخوري بادرنج بويه يا فرنچ مشك به آن اضافه كنيد، يك استكان عرق بهارنارنج و بيدمشك را نيز به آن بيفزاييد و در انتها كمي عسل به آن بيفزاييد و بگذاريد يك ساعت بماند. هر روز يك قاشق ظهر و يك قاشق ظهر و يك قاشق شب قبل از خواب بخوريد.
4) مخلوط يك قاشق مرباخوري بادرنج بويه و يك ليوان عرق بهار نارنج را با كمي عسل مخلوط كنيد و بنوشيد. با استفاده از اين 4 روش بسيار ساده به راحتي مي‌توانيد اضطراب خود را كم كنيد.

دكتر كيوان ايلچيان
متخصص بيماري‌هاي داخلي و طب سنتي

+نوشته شده در چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:,ساعت2:24توسط سارا | |

باید یاد بگیریم

 استاد تغییر باشیم

نه قربانی تقدیر

در بازی زندگی

اگرعوض نشویم

تعویض میشویم!

+نوشته شده در چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:,ساعت16:18توسط سارا | |

در هیاهوی زندگی دریافتم :

 چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت ،

 در حالی که گویی ایستاده بودم!

چه غصه هایی که فقط سپیدی مویم را حاصل شد

، درحالی که قصه ای کودکانه بیش نبود!

دریافتم : کسی هست که اگر بخواهد ، می شود

و اگر نه ، نمی شود به همین سادگی …

کاش نه می دویدم و نه غصه می خوردم

به جایش فقط او را نگه می داشتم…

 خدا را …

+نوشته شده در چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:,ساعت16:11توسط سارا | |

گاهی
گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز می شود
گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام می گردد
گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود می شود
گاهی با یک بی مهری ، دلی می شکن
مراقب بعضی یک ها باشیم
در حالی که ناچیزند ، همه چیزند . .

+نوشته شده در چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:,ساعت16:5توسط سارا | |